گر تو را در سینه قلب عاشقیست
بر ملامتها نبایستی گریست
هر کسی آید به دل چنگی زند
شیشه ی صبر مرا سنگی زند
از ملامتها دلم آتش گرفت
 صبر و آرام از دل من بر گرفت
 جرم من یک قلب عاشق داشتن
 عشق جانسوز شقایق داشتن
 هر که عاشق شد دگر دیوانه شد
 گرد شمع عاشقی پروانه شد
گر نسوزد بال پروازش به عشق
 امتحان کی داده او در راه عشق؟
 ادعای عاشقی سخت است سخت
 گر نهادی پای در این کار سخت
 واهمه از تعن و لعن و از ملامتها مکن
 راز خود را بر کسی جز قلب خود افشا مکن
 در حضور حضرت عشقت چنان راسخ بایست
تا بداند هیچ دردی جز نبودش درد نیست