مرحبا ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما

هر که را جامه ز عشقی چاک شد

او ز عیب و حرص کلی پاک شد

عشق می گوید به گوشم پست پست

صید بودن خوشتر از صیادی است

پس چه باشد عشق دریای عدم

در شکسته عقل را آنجا قدم

تیغ لا در قتل غیر حق براند

در نگر ز آن پس که بعد لا چه ماند

ماند الا الله باقی جمله رفت

مرحبا ای عشق شرکت سوز زفت