تعامل اجتماعي و بلوغ عاطفي

  آيا تا کنون اصطلاح بلوغ عاطفي را شنيده ايد؟ بلوغ عاطفي يکي از مراحل رشد هر فرد در زندگي است و در کنار رسيدن به بلوغ جسمي ، فکري ، اجتماعي و اقتصادي ، گامي اساسي در رسيدن به کاميابي و سعادت محسوب مي شود.بوغ رواني توانايي فرد براي پذيرش ديگران و محيط پيرامونشان ب همان شکلي که هست تعريف مي شود. اگر فرد به محيط اطراف خود مثبت نگاه کند و افکار نادرست و منفي را از خود دور کند  ، بهتر مي تواند عواطف خود را کنترل کند و اين مسئله به بهبودروابط اجتماعي وي کمک شاياني مي کند. آيا تا به حال در روابط اجتماعي خود به افرادي که بي قرار ، عصبي ، تحريک پذير و بي منطق هستند برخورد کرده ايد؟ آن ها همواره در رسيدن به اهدافشان ناکام مي مانند و ديگران را مانع پيشرفت خود در زندگي قلمداد مي کنند. مهمترين مشخه فردي اين گونه افراد نرسيدن به بلوغ عاطفي استبلوغ عاطفي در حقيقت رشد يا جهشي است که انتظار مي رود افراد بتواندد به کنترل احساسات ، دريافت و شناخت آن دست يابند و بر اساس آن عمل کنند. فردي که به رشد عاطفي کامل رسيده باشد در زندگي اجتماعي توانايي برقراري ارتباط صحيح با ديگران را دارد و توانايي پذيرشمسئوليت در قبال خود و ديگران را نيز پيدا مي کند و در تعامل با ديگران موفق است. خود خواه و خود محور نيست و توانايي انطباق ب شرايط و محيط پيرامونش را دارد. بلوغ عاطفي مراحل متفاوتي ذارد و در بزرگسالي به کمال مي رسد. در اوان کودکي رشد جسماني کودک اهميت دارد، اما اندک اندک رشد اخلاقي ، رشد عاطفي ، رشد احساسات با گذر زمان شکل مي گييرد و زمينه هاي سرشتي کودک نمايان مي شود و پس از آن محيط زندگي ، شيوه تربيتي و الگو هايي که در پيرامون وي وجد دارد ، بيشترين نقش را در رسيدن فرد به بلوغ عاطفي ايفا مي کند. از سويي محيط خانواده و تعامل افراد در خانواده در رسيدن فرد به بلوغ عاطفي بسيار موثر است


بلوغ عاطفي کنترل عواطف و احساسات است . خانم ها 10 سال بعد از بلوغ جسمي يعني حدود 21 سالگي و مردان حدود 24 تا 25 سالگي به بلوغ عاطفي مي رسند. محبت کردن و دريافت محبت يکي از اولين نشانه هاي بلوغ عاطفي است. کسني که به بلوغ عاطفي نرسيده اند ، همواره نيازمند محبت و توجه هستند و ضعف هاي خود را پنهان مي کنند ، انتقاد پذير نيستند ، کمتر کسي را مي بخشند ، خلق و خوي ثابتي ندارند و کج خلقي مي کنند. در مقابل کساني که به بلوغ عاطفي رسيده اند ، از محبت و عاطفه شان به عنوان يک ابزار براي مثبت بودن استفاده مي کنند. عصبانيت ، بي قراري ، اضطراب ، استرس ، وابسگي شديد به خانواده ، شک و ترديد بي مورد ، نداشتن اعتماد به نفس و اعتماد به ديگران ، پيش داوري ناصحيح درباره اطرافيان ، نداشتن قضاوت صحيح درباره کار ها و امور زندگي ، ناتواني در پذيرش مسئوليت ، شتابزدگي و عجله در کارها ، از دست دادن فرصت ها در زندگي ، پنهان کاري ، همه را رقيب خود پنداشتن ، خودخواهي و خود محوري ، فرافکني ، لجبازي ، بي اعتنايي نسبت به مشکلات ديگران از مهم ترين ويژپگي هاي افرادي است که به بلوغ عاطفي نرسيده اند.


خانواده ها بايد نسبت به مراحل بلوغ جسمي ، اقتصادي ، فکري ، اجتماعي و عاطفي فرزندان حساسيت داشته باشند و توجه کنند که فرزند آن ها در تمامي اين مراحل به کمک آنها و آموزش نياز دارد. تعامل در خخانواده و الگوي رفتاري پدر و مادر بيشترين تاثير را در رسيدن فرد به بلوغ عاطفي دارد و در مرحله اول خانواده ها بايد اجازه دهند جوان استقلال کافي را به دست آورد و بتواند براي خود تصميم گيري کند. جوان بايد هويت و در کنار آن ويژگي ها ، علايق و سلايق خود را بشناسد و خود را همان طور که هست بپذيرد. خودخواهي و خود محوري سد بزرگي در راه رسيدن به بلوغ عاطفي است.والدين بايد سعي کنند فرزندان خود را خودخواه و خود محور بار نياورند ، تعامل اجتماعي مهمترين نشانه در رسيدن به بلوغ عاطفي فرد است . روابط اجتماعي فرزندان بايد به دقت توسط والدين کنترل و نظارت شود و آن ها دريابند فرزندان چه اندازه به بلوغ اجتماعي رسيده اند تا در اين راه به او کمک کنند. والدين همچنين بايد توجه داشته باشند که روابط آن ها تا حد زيادي الگوي برقراري روابط اجتماعي فرزندانشان قرار مي گيرد و جوان اولين گام هاي رسيدن به بلوغ عاطفي را با تاثير پذيري از والدين خود بر مي دارد.


بيشتر افرادي که به بلوغ عاطفي نرسيده اند و ازدواج مي کنند ، به شدت دچار مشکل مي شوند. در گذشته اصول و سنت ها خط کشي شده بود و مرز بين وظايف زن و مرد کاملا مشخص بود و با وجود ناآگاهي نسبت به اصلاحات جاري و رايج کنوني ، فرزندان آ ن ها پس از بلوغ عاطفي به ازدواج تن مي دادند يا وارد جامعه مي شدند. در حالي که هم اکنون به دليل اشتغال و گرفتاري والدين ، ناآگاهي ، روش هاي تربيتي نادرست و نداشتن روابط سالم خانوادگي ، والدين پس از رشد جسمي فرزندانشان به ازدواج و حضور آن ها در جامعه مي انديشند. خانواده ها با توجه به تفاوت هاي فردي و محيط خانواده بايد براي شناسايي توانايي ها و رسيدن به بلوغ عاطفي و فکري فرزندانشان از مشاور کمک بگيرند.


در بحث کودک آزاري ، غفلت و آزار عاطفي ، از مهم ترين آسيب هايي است که به روان کودک وادرد مي آيدو بلوغ عاطفي او ارا تحت تاثير قرار مي دهد و متاسفانه بسياري از والدين ناآگاهانه به آزار عاطفي فرزندان خود مشغول اند. وقتي يک نوجوان دختر يا پسر در خانواده مورد تحقير يا تمسخر قرار مي گيرد يا مورد غفلت واقع مي شود، در واقع از نظر عاطفي مورد آسيب قرار مي گيرد ، اين در حالي است که بعضي والدين تصور مي کنند با رسيدگي تحصيلي و آموزشي نياز هاي او را برآورده يا بيش از حد به او توجه کرده اند در حالي که نمي دانند با اين کار استقلال جوان را محدود کرده اند و نگذاشته اند او به بلوغ فکري و عاطفي برسد.


 


دکتر بهروز بيرشک استاد انستيتو روان شناسي تهران


هاشم مهدي زاد کارشناس سازمان بهزيستي