عشق آغاز رهایی است مرا پر بدهید
به من اندیشۀ از ابر  فراتر بدهید

من به دنبال دل پرزده ام می گردم
یک نشانی به من از راز  کبوتر بدهید

تا خزانهای جهان  راه من را سد نکنند
فصل سبزی به من از روح پیمبر بدهید

آتش از سینۀ این مرد جوان بردارید

شعله اش را به درختان تناور بدهید

عشق اگر گفت ، نصیحت به شما گوش کنید
تن برازنده او نیست به او سر بدهید

در تلاش است زمین تا به شما بند زند

به زمین و به سماء سهم  برابر بدهید

نگذارید هوس های زمین  قلب شما را ببرند

اندکی دل به خداوند ویا عالم بهتر بدهید

بوی بد می دمد از کوی هوسبار بشر
اندکی مشک از آن موی معطر بدهید

کفتر عشق جنون بار من آزاد کنید
یا به یک عاشق دیوانۀ دیگر بدهید