1- چگونه روابط خود را بيمه كنيم؟تا كنون از خود پرسيده ايد كه مهمترين عنصر در هر رابطه اي چه چيز ميباشد؟ پاسخ بسياري از افراد به اين پرسش عشق است. بله عشق يك موهبت است و بدون آن هيچ رابطه اي پايدار نخواهد ماند. اما عشق نيز به تنهايي و بدون پشتوانه ''احترام'' ناتوان و متزلزل خواهد بود. احترام متضمن و بيمه گر عشق است.

شايد لازم باشد براي درك بهتر اين مسئله رابطه (مانند ازدواج) را به يك بنا تشبيه كنيم. در اين منزل باشكوه پي و شالوده خانه را عشق، ستونهاي آن را دو فرد و مصالح ساختماني اتصال دهنده آن را احترام تشكيل ميدهند.

از عشق آغاز ميكنيم كه هيچ رابطه اي بي آن زماني فرو خواهد ريخت. اكنون به دو ستون اصلي اين خانه نگاهي مي اندازيم كه با آنكه جدا از يكديگر قرار گرفته اند اما همواره پيوسته به هم ميباشند. بنابراين در هيچ رابطه اي دو فرد نميبايست فرديت خود را از دست داده و با يكديگر ''يكي شوند،'' بلكه ميبايد در كنار يكديگر پشتيبان يكديگر باشند و يكتايي، فرديت، شخصيت، علايق و خواسته ها و آرزوهاي خويش را حفظ كنند. اما اين منزل دير يا زود در معرض عوامل محيطي قرار گرفته و طوفانها، گردبادها، زلزله ها، روزهاي آفتابي و باراني بسياري را به خود خواهد ديد. اينها همان تجارب زندگي هستند كه دو فرد در كنار هم با آنها مواجه خواهند گشت. لحظات تلخ و شيرين، اندوه و شادكامي. اكنون به مصالح ساختماني اين منزل ميرسيم. آيا بدون سيمان و بتون بنايي پابرجا خواند ماند؟ احترام مصالح پيوند دهنده اجزاء ساختمان است كه خانه را در برابر طوفانها، بادهاي ويرانگر، شدايد و تلخي هاي زندگي حفاظت ميكند. در واقع احترام بيمه ساختمان ميباشد.

ممكن است شريك زندگي تان شما را بسيار دوست داشته باشد اما آيا به شما احترام نيز ميگذارد؟ افراد دوست دارند محبوب باشند اما محترم بودن به مراتب ارزشمند تر از محبوب بودن است. تعريف احترام چنين است: به رسميت شناختن شايستگي، ارزشمندي، حقوق و مزاياي فرد به عنوان يك انسان. و يا احترام عبارت است از: ادب، مراعات، پذيرش و توجه. يك شريك ايده آل فردي است كه هم شما را دوست دارد و هم به موازات آن براي شما احترام قائل است. چگونه ميتوان نشانه هاي بي حرمتي را در يك رابطه شناسايي كرد؟ نشانه هاي بي احترامي به قرار زير ميباشد:

1- بي اعتبار كردن: جاي فرد پاسخ دادن، سخنان فرد را قطع كردن، بي اعتنايي كردن، تمسخر كردن، گوش ندادن به سخنان فرد و تحقير كردن.

2- ارعاب كردن: تهديد كردن، هراساندن، قلدري كردن و تشر زدن.

3- انتقاد كردن: عيبجويي، ملامت كردن، نفي كردن و غر زدن.

4- كنترل كردن: جلوگيري از تصميم گيري مستقل فرد، تحكم كردن، سلطه گري و تحميل عقايد، خواسته ها و نيازها.

5- قضاوت كردن:تعيين درستي و نادرستي اعمال فرد، برانگيختن احساس گناه و شرمساري در فرد.

6- بد نام كردن: تهمت و افترا زدند، رسوا كردن و افشا گري كردن.

7- فريب دادن:دروغ گفتن، گمراه كردن و حقه زدن.

8- خيانت كردن:صادق نبودن، وفادار نبودن.

9- توهين كردن: گستاخي كردن، ناسزا گويي، رنجاندن.

10- سوء رفتار كردن: از لحاظ كلامي، احساسي و فيزيكي. صدمه زدن به حس امنيت و فرديت شخص. كتك زدن، فرياد كشيدن و فحاشي كردن.

11- هر نوع تغيير در لحن صدا ، اشارات و تغيير در چهره كه پيام آن چنين است:''من مهمتر از تو هستم''.

شريكي كه بي احترامي ميكند در واقع در صدد آنست كه با خرد كردن شخصيت فرد مقابل، خود را مهمتر و برتر جلوه دهد. اما غافل از آن كه با اين عمل شالوده خانه اي كه روزي با عشق بنا نهاده شده را سست و تخريب ميكند و آنكه سرانجام آوار آن بر سر خود وي نيز فرو خواهد ريخت.

شما همانگونه كه اجازه ميدهيد ديگران با شما رفتار كنند، ديگران با شما رفتار خواهند كرد. همه چيز وابسته به خود شماست هنگامي كه مورد بي احترامي قرار ميگيريد و سكوت ميكنيد در واقع در آن بي احترامي خودتان نيز سهيم هستيد.

در انتها به خاطر داشته باشيد كه منزل باشكوه شما (رابطه) در صورتي كه به حال خود رها گردد صرفنظر از آنكه در ابتدا تا چه اندازه استوار و مستحكم بنا گرديده باشد به مرور زمان از هم پاشيده و رو به خرابي و زوال پيش خواهد رفت بنابراين بياموزيد با تبادل عشق و احترام روزافزون تركهاي هر چند كوچك منزل خود را مرمت كرده و ان را استوار و پايدار نگه داريد.

''راستگويي و صداقت در ايجاد اعتماد در رابطه ضروريست. احترام محصول اعتماد و عشق محصول احترام است''

''هر رابطه اي منحصر بفرد است. و براي نتيجه بخش بودن آن بايد مقتضيات آن فراهم گردد. هيچ راه ميانبري وجود ندارد.''

''زندگي كوتاه است. آن را هدر مشاجرات و جر و بحثهاي بي معني و بي اهميت نكنيد!''


2- عشق رابطه را بیمه نمی کند
در خیلی از جوامع و فرهنگ ها، مردم عشق را درمان هر درد و شادی بخش هر زندگی می دانند. در چنین جوامعی طبیعتا این تصویر در ذهن افراد نقش می بندد که برای خوشبختی صرفا نیاز به پیدا کردن عشقی واقعی داریم؛ فردی که درست شبیه خودمان باشد، نیمه گمشده خودمان...

شاید اولین بار، حادثه ای مثل تماشای فیلم «زیبای خفته» یا «سیندرلا» یا دیدن نحوه آشنایی و دلبستگی مگ رایان و تام هنکس در فیلم «بی خواب در سیاتل»، نخستین جرقه های عشق را در ذهن شما زده باشد و مدتی بعد، حس کرده باشید که به یک باره فرد مورد نظرتان را پیدا کرده اید و پس از مدت کوتاهی تصمیم به ازدواج با او گرفته اید و احساس کرده اید که دیگر خوشبخت ترین فرد دنیا هستید. ولی محققان استرالیایی به شما می گویند: عجله نکنید!

اینها همه درست؛ ذات عشق ورزیدن و دوست داشتن خیلی خوب است. اما نتایج مطالعات محققان دانشگاه بین المللی استرالیا حاکی از آن است که عشق، به تنهایی تمام آنچه را که باعث احساس رضایت و شادی در زندگی می شود، فراهم نمی کند. این محققان، تحقیقات مفصلی روی ۲۵۰۰ زوج استرالیایی که ۶ سال با هم زندگی کرده اند، انجام داده اند و در مورد تاثیر عشق بر حس خوشبختی و اینکه آیا عشق واقعا همان چیزی بوده که آنها پیش از ازدواج فکر می کرده اند یا نه، به نتایج جالبی رسیده اند. نتایج این تحقیقات، به طور خلاصه، از این قرار است:

دخالت خانواده ها: ۲۰ درصد از ازدواج هایی که در آنها زوجین حتی فرزند هم داشته اند به علت دخالت بیش از حد خانواده های طرفین به جدایی انجامیده بود.

ازدواج های دوم یا سوم: به علت از بین رفتن ترس از جدایی، ۹۰ درصد زوج هایی که ازدواج دوم یا سوم شان را تجربه کرده بودند، زندگی شان به طلاق و جدایی رسیده بود.

سن و سال: مردانی که هنگام ازدواج کمتر از ۲۵ سال داشتند یا بیش از ۹ سال از همسرشان بزرگ تر بودند، احتمال وجود طلاق در زندگی شان ۲ برابر مردانی بود که بالای ۲۵ سال سن داشتند یا تفاوت سنی آنها با همسرشان کمتر از ۹ سال بود.

تمایل به داشتن فرزند: ازدواج هایی که در آنها اشتیاق زنان نسبت به داشتن فرزند از مردان بیشتر بود، غالبا ازدواج هایی ناموفق بودند.

سابقه زندگی والدین: احتمال جدا شدن زوج هایی که والدین شان از هم طلاق گرفته بودند ۱۷ درصد بود و در مقابل، تنها ۱۰ درصد این قبیل زوج ها زندگی هایی مستحکم و پایبند به کانون خانواده داشتند و در بقیه اعضای این گروه نیز رضایت از زندگی به طور کامل گزارش نشد.

استعمال مواد دخانی، حتی سیگار: رابطه بین استعمال مواد دخانی از طریق یکی از زوجین و طلاق هم رابطه ای انکار ناپذیر و دوسویه بود.

مشکلات مادی: در ۱۶ درصد از جدایی های خانواده های کم درآمد، بی کاری مرد و عدم تامین معاش خانواده، عامل اصلی طلاق زوج ها بود و البته این را هم نمی توان نادیده گرفت که تنها ۹ درصد از زوج هایی که از نظر مالی کاملا تامین بودند، احساس رضایت و خوشبختی از زندگی شان داشتند.

قبل از رفتن به دادگاه

بررسی ها نشان داده است که به توافق رسیدن در مورد برخی مسایل، مانند ۳ مساله ای که ذکر خواهد شد، تا حد زیادی می تواند به شناخت و تصمیم گیری در مورد انتخاب فرد مناسب برای ازدواج کمک کند:

۱) تعداد فرزندانی که زوجین دل شان می خواهد.

۲) اینکه مرد پس از ازدواج با کار کردن همسرش بیرون از منزل موافق است یا نه.

۳) اینکه مرد یا زن با ادامه تحصیل همسرش در شهر یا کشور دیگری، بدون حضور او، موافق است یا نه.

مسایلی که زوجین باید پیش از ازدواج در مورد آنها به توافق برسند، بسته به خانواده و فرهنگ افراد، متفاوت است. اما به هر حال، به غیر از علاقه، حتما طرفین باید بر سر مسایل دیگر زندگی که برای شان اهمیت دارد با یکدیگر هم دل و هم عقیده باشند یا حداقل با طرح آنها، توان خود را برای پذیرفتن شرایط فرد مورد علاقه شان بسنجند. یکی دیگر از تحقیقاتی که صورت پذیرفت و نتیجه اش در نشریه انگیزه و احساس به چاپ رسید، نشان داد که جستجو کردن شخصیت فردی که می خواهید به عنوان همسر آینده تان انتخاب کنید، در بین عکس های دوران نوجوانی (مثلا عکس های دوران دبیرستانش) بسیار می تواند در انتخاب تان موثر باشد. بر اساس این تحقیق، کسانی که چهره های خندان داشتند و هنگام عکس گرفتن در حال قهقهه زدن بودند (حدود ۱۰ درصد افراد) زندگی های موفق تری نسبت به اخموها داشتند. این تحقیق به شما کمک می کند که با دیدن عکس های قدیمی نامزدتان بتوانید بهتر تصمیم بگیرید و بدانید که خوش روها بهتر می توانند شادی و موفقیت زندگی تان را تضمین کنند؛ زیرا سهم بداخلاقی ها در طلاق چیزی حدود ۲۵ درصد بود.

نقش هورمون در زندگی

نتیجه یک تحقیق که در دانشگاه کارولینسکای استکهلم انجام شد، نشان داد که با انجام برخی آزمایش ها می توان مدت دوام زندگی ها را تخمین زد! دانشمندان سوئدی می گویند ژنی در بدن مردان موجود دارد که میزان وازوپرسین را در بدن شان متعادل می کند و ارزیابی این هورمون و آن ژن می تواند موفقیت زندگی زوج ها را تا حدودی تخمین بزند. آنها بر این باورند که هر چه میزان وازوپرسین در مغز مردان بیشتر باشد، وابستگی آنها به خانواده و علاقه شان به ادامه زندگی بیشتر خواهد بود.

● ... و باز هم عشق

در حالی که خیلی از عوامل (مانند اخلاق همسر، تعداد بچه، پیشینه خانوادگی طرف مقابل، اختلاف سنی، سطح درآمد اقتصادی و...) در موفقیت یا شکست یک ازدواج نقش دارد، خیلی از ما باز هم این عوامل را موقع ازدواج خودمان نادیده می گیریم و در مقابل نیروی عظیم عشق زانو می زنیم؛ نیرویی که با ورودش به زندگی، آن چنان شور و شوق و رضایتی را در وجودمان شعله ور می کند که عقل و منطق را کنار می گذاریم و تصمیمی عاشقانه می گیریم. با این همه، دلایلی که ما را به ابراز علاقه سوق می دهد، گاهی بسیار عجیب و غریب هستند. واقعیت زندگی همیشه با رابطه ها درگیر است واینکه چگونه بعضی از افراد می توانند تا آخر عمر عاشق بمانند و از کنار هم بودن لذت ببرند، هنوز هم رازی پیچیده است که هیچ محققی نتوانسته از آن پرده بردارد.