عشق-مسیحا برزگر
|
در ابتدا کلمه نبود یعنی بود،اما کلمه شوق تپیدن داشت. در ابتدا خدا بود. کلمه در خدا بود. خدا شاعر بود. خدا تنها بود. نخستین کلمه ی خدا، نخستین کلمه عاشقانه ی دنیا بود. در ابتدا هیچ نبود. درابتدا ،نخستین کلمه عاشقانه ی خدا بود. خدا سرود: ((باش)) و چه زیبا بود شعر عاشقانه خدا.! سبز بود. به رنگ شولای خدا. روشن بود. به روشنی نگاه خدا. برخاست خدای خدایان شولای سبز خویش را در راه غبار آلود شیری کهکشانها تکان داد. آنگاه صفحه سیاه و نانوشته عدم را برزنوان خود گذاشت خدا، نگاه روشنش را به دورها و دورها سپرد با جوهری سپید با درنگی خدای وار، برآن نوشت : (( عشق )) عطری پیچید در مشام جان پرملال دنیا نخستین کلمه ی خداوند عنوان تمامی شعرهای خداوند شد شعرهای خداوند سرگذشت خنده های گریه های ماست داستان بی پایان زندگی ست: (( عشق !))
مسیحا برزگر/فهم عاشقانه هستی |
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۱/۱۲ ساعت توسط دکتر عبدالرضا بابامحمودی
|