ویژگی های همسر خوب در سیره پیامبر (ص)
ویژگی های مزبور به شرح زیر معرفی شدهاند:
۱. برای همسـرتان لباس خوب و مرتب بپوشید
مردان هم باید برای همسرشان لباس خوب بپوشند، مرتب باشند و از عطر استفاده کنند و این تنها وظیفه زنان نیست. حضرت محمد(ص) همواره پس از بازگشت به منزل مسواک میزدند و همواره خوشبو بودند.
۲. همسـرتان را با اسامی جذاب خطاب کنید
مردان بهتر است با استفاده از اسامی زیبا و جذاب همسر خود را صدا کنند که این کار سبب افزایش محبت میان آنها میشود. این یکی از کارهایی است که در سیره پیامبر(ص) به آن اشاره شده است.
۳. شناخت نـقاط مثبت و تمرکز بر آنها
بانوان هر روز بهویژه در خانه کارهای زیادی انجام میدهند. از آن دسته از همسرانی نباشید که کارهای خوب همسرشان برای آنها امری عادی و معمولی است و به محض پیش آمدن یک مشکل، تازه به یاد او میافتند. درباره همه کارهای خوب همسرتان فکر کنید و به آنها توجه داشته باشید.
۴. در برابر اشتباهات سکوت کنید
اگر از همسرتان اشتباهی دیدید، سعی کنید سکوت کنید و نظری ابراز نکنید. این سکوت اشتباهات را راحتتر برطرف میکند. این شیوهای است که حضرت رسول(ص) در برخورد با هر اشتباهی که از سوی همسرشان صورت میگرفت، به کار میبردند.
۵. به همسرتان لبخند محبتآمیز بزنید
هرگاه که چشمتان به همسرتان میافتد، به او لبخند بزنید و گاهگاهی او را در آغوش بگیرید. اینها مواردی هستند که در سیره نبوی بر آنها تأکید شده است.
۶. از او تشکـر کنید
از همسرتان به خاطر همه کارهایی که برای شما انجام میدهد، تشکر کنید و باز هم تشکر کنید. تصور کنید که همسرتان غذایی درست کرده، خانه را مرتب کرده و دهها کار دیگر را در داخل و خارج از خانه انجام داده اما تنها چیزی که دریافت میکند ایرادی است که از غذا گرفته میشود. نگذارید اینگونه باشد، از او تشکر کنید.
۷. همسـرتان را خوشحال کنید
از همسرتان بخواهید که ۱۰ مورد از کارهای شما را که موجب خوشحالی او شده است، بنویسد. با خلاقیت آن کارها را برایش تکرار کنید. برای شناخت اینکه چه چیزهایی همسرتان را خوشحال میکند، حدس نزنید بلکه از او سؤال کنید تا بتوانید او را دوباره و دوباره خوشحال کنید.
۸. به او دلـداری بدهید
هرگز خواستههای همسرتان را تحقیر نکنید. به او تسلی بدهید، در مورد خواستهاش صحبت کنید و به مهربانی به او دلداری دهید.
۹. شوخطـبعی را فراموش نکنید
در خانه شوخطبع باشید و تفریح و بازی را فراموش نکنید.
۱۰. سعیکنید که بهترین باشید
همواره سخن پیامبر خدا(ص) را در یاد داشته باشید که «بهترین شما کسی است که با خانواده خود به بهترین شکل رفتار میکند و از میان شما من در رفتار با خانوادهام بهترین هستم». شما هم سعی کنید که بهترین باشید.
پرورش روحيه توکل به خدا
يکي از روش هاي رفتاري رسول گرامي اسلامي در خانواده ـ به ويژه همسرانش ـ پرورش روحيه اعتماد و تکيه بر خداوند در آنهاست.
توکل، از ماده «وکالت» مي باشد و در لغت به معناي «اعتماد به غير و اينکه او را از جانب خود نايب قرار دهي.»1
در بيان ديگر آمده است: «حقيقت توکل، عبارت است از: اظهار نمودن عجز و ناتواني...».2
مي توان گفت که توکل در لغت به معناي اعتماد و اطمينان به غير، اظهار نمودن عجز و ناتواني در انجام کار و نايب قرار دادن ديگري در به جا آوردن عمل است.
توکل در اصطلاح دانشمندان اخلاق نيز شبيه به همين معاني تفسير شده؛ چنان که آمده است: «حقيقت توکلي که در شرع اسلامي آمده، همان اعتماد قلبي در تمام امور بر خدا و صرف نظر کردن از غير خداست. اين معنا، منافاتي با تحصيل اسباب ندارد، مشروط به اينکه اسباب را در سرنوشت خود اصل اساسي نشمرد...».3
پرورش روحيه اعتماد به خدا، يکي ازمهم ترين وظايف مربيان و اوليا نسبت به متربيان است. رسول گرامي اسلام که بزرگ ترين مربّي ومعلم بشر مي باشد، قبل از همه به اين امر اهمّيت مي داد. آن حضرت همواره مي کوشيد روحيه اعتماد و تکيه به خداوند را در دل هاي مردم غرس کند.
پيامبراکرم(ص) قبل از ساير مردم سعي مي کرد اين روحيه را در ميان خانواده خود پرورش دهد. پيامبر مي کوشيد اين باور را در دل فرزندان و همسران خود تقويت نمايد که: در جهان هستي به جز خداوند، مؤثر واقعي ومستقل وجود ندارد. همه سبب ها، کارايي و تأثيرگذاري خود را از خداوند دريافت کرده اند. ازاين رو در حل مشکلات و گرفتاري ها بايد تنها به خداوند پناه ببرند. تنها اوست که بر همه چيز تواناست و همه گره ها تنها به دست او باز مي شود.
چنان که از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است: «انّه کان اذا أصاب أهله خصاصيٌ قال: قوموا الي الصلوي ويقول: و بهذا أمرني ربّي وقال الله: (وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها...)؛4 اخلاق آن حضرت چنين بود که وقتي خانواده ايشان به مشکلي(مانند فقر و گرسنگي) برمي خوردند، به آنها مي فرمود: نماز بخوانيد. آن گاه مي فرمود: خداوند مرا به اين امر دستور داده. خداوند مي فرمايد:«خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکيبا باش. از تو روزي نمي خواهيم، بلکه به تو روزي مي دهيم و سرانجام نيک براي اهل تقواست».5
پيامبر با اين روش، خانواده خود را به اين حقيقت آگاه مي کرد که بايد در هرشرايطي، به خداوند پناه برده و از او ياري بجويند. اين رفتار پيامبر گرامي اسلام نقش سازنده اي در پرورش روحيه توکل و اعتماد به خداوند در ميان خانواده ـ به ويژه همسران آن حضرت ـ داشت. اين رفتار رسول خدا اين حقيقت را به همسران او مي آموخت که در جهان هستي «سبب واقعي» خداوند است. تمام اسباب ظاهري، آفريده او بوده و آثار خود را از او گرفته اند، بنابراين در حل مشکلات زندگي و بر طرف ساختن فقر و گرسنگي بايد به او پناه ببرند.
در روايت ديگري آمده است که پيامبر به يکي از همسران خود که مواد غذايي را براي روزهاي آينده ذخيره مي کرد، فرمود:
«ألم أنهک ان تحبسي شيئاً لغدٍ فانّ الله يأتي برزق کل غدٍ؛ آيا من، شما را از ذخيره سازي غذا براي فردا نهي نکردم؛ چرا که خدا روزي هر روز را به بندگانش مي رساند».6
اين رفتار پيامبر اکرم(ص) به انسان ها درس مي دهد که در تأمين نيازهاي خود به خداوند توکل نموده و باور داشته باشند که خداوند روزي آنها را مي رساند. از اين رو نبايد به حرص و زياده خواهي روي آورده و زراندوزي نمايند و يا مواد غذيي را بيش از نياز روزمرّه شان ذخيره سازي نمايند، اين روش، در سلامت روحي و آرامش رواني انسان نقش سازنده و مفيدي خواهد داشت. البته بايد توجّه داشت که پيامبر اکرم(ص) ضمن اين که مردم، به ويژه اهل بيت خود را به توکل و اعتماد به خداوند توصيه مي کرد، به استفاده از اسبابي که خداوند در اختيار بشر قرار داده نيز توصيه مي کرد و مي فرمود:«با توکّل، زانوي اشتر ببند».
امر به معروف و نهي از منکر
يکي از روش هاي عملي پيامبر اکرم در ارتباط با همسران، دعوت آنان به معروف و بازداشتن آنان از بدي ها بود.
واژه معروف و منکر در لغت چنين معني شده است:«معروف،اسم است براي هر رفتاري که به واسطه عقل يا شرع نيکو شمرده شده است. و منکر آن است که به واسطه عقل يا شرع زشت دانسته شده است.»7
در اصطلاح فقها، واژه «معروف» به معناي چيزي است که عقل و فطرت پاک آن را به نيکي بشناسد. و واژه «منکر» آن است که عقل و فطرت پاک آن را به نيکي نشناسد، بلکه آن را کار بد بداند. به عبارت ساده معروف، يعني «خوب» و منکر، يعني «بد».8
به طور خلاصه مي توان گفت که«معروف» آن چيزهايي است که عقل وفطرت انسان، خوب بودن آن را درک و تأييد کند و يا شرع مقدس آن را خوب و نيکو مي داند هر چند عقل انسان از درک آن عاجز باشد. و «منکر» آن چيزهايي است که عقل و فطرت آدمي، قبح و زشتي آن را درک و تأييد نمايد و يا اين که شرع مقدّس آن را «بد» معرفي کند اگر چه ممکن است عقل و فطرت انسان نسبت به آن ساکت باشد.9
امر به معروف و نهي از منکر در اسلام اهميت فراواني داشته و هيچ عملي از نظر ارزش معنوي وآثار مثبتي که در پي دارد، به پا ي امر به معروف و نهي ازمنکر نمي رسد. امر به معروف و نهي از منکر، يکي از مهم ترين برنامه هاي تربيتي و اخلاقي اسلام بوده و از فرايض بزرگ اسلام به حساب مي آيد.
بر اساس آموزه هاي ديني، نقطه شروع امربه معروف و نهي ازمنکر بايد از درون منزل و از نزديک ترين افراد به انسان باشد. بدون شک همسران، يکي از نزديک ترين افراد به انسان هستند؛ چرا که آنها شريک زندگي بوده و بايد سالياني را در کنار همديگر سپري نمايند. از اين رو لازم است انسان ابتدا همسر و فرزندان خود را به نيکي دعوت نموده و از بدي ها بازدارد.
رسول گرامي اسلام، در عين حال که رسالت شان جهاني بود، ولي دعوت خود را از نزديکان خود آغاز کرد، در ادامه نهضت نيز به رفتار نزديکان، به ويژه همسرانش نظارت داشته و در صورت لزوم به آنان تذکر مي داد. چنان که از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود:
مردي يهودي بر پيامبر وارد شد در حالي که عايشه نيز خدمت آن حضرت نشسته بود. آن مرد خطاب به پيامبر گفت: السام عليکم؛ يعني مرگ بر شما باد. پيامبر نيز به او جواب داد: برتوباد. مرد يهودي ديگري وارد شد و همان جمله را تکرار کرد. پيامبر نيز همان جواب قبلي را به او داد. يهودي سومي آمد و همان جمله را تکرار کرد، و پيامبر اکرم با خون سردي همان جواب قبلي را اعاده کرد.
عايشه ناراحت شد و خطاب به مردان يهودي گفت: مرگ، غضب و لعنت خداوند بر شما باد، اي برادران قرده و خنازير. پيامبر خطاب به همسرش فرمود: «اي عايشه! اگر فحش تجسم يابد، به صورت زشت ممثّل خواهد بود. و بدان که مدارا و رفق بر هرچيزي گذاشته شود، باعث زينت او مي گردد درحالي که اگر از چيزي برداشته شود، سبب سرشکستگي آن خواهد شد.»
عايشه عرض کرد: اي رسول خدا! آيا سخنان آنها را نشنيدي که گفتند «مرگ برشما؟!» پيامبر فرمود: بلي شنيدم. آنگاه فرمود:آيا جواب مرا به آنان نشنيدي که گفتم:«برشما باد؟» سپس پيامبر اکرم يکي از آداب مهم اسلامي را در ارتباط با سلام و جواب آن، به عايشه آموخت و فرمود:
«فاذا سلّم عليکم مسلمٌ فقولوا: السلام عليکم واذا سلّم عليکم کافر فقولوا: عليک؛ هرگاه فرد مسلماني به شما سلام کرد، در جواب بگوييد: «السلام عليکم؛ درود برشما» و هرگاه کافري به شما سلام کرد، در جواب بگوييد: «عليک؛ برتو باد» .10
رسول گرامي اسلام از اين طريق، همسرش را به معروف دعوت نموده و از فحش دادن که از مصاديق مهم منکر است، برحذر داشت.
در نقل ديگري ازعايشه آمده است: زن مستمندي هديه اي به من داد و من آن را از باب ترحم بر او نپذيرفتم. پس از آن که ماجرا را به رسول خدا بازگو کردم، حضرت فرمود:
«الا قبلتها منها وکافيتها منها فلاتري انّک حقّرتها يا عايشة تواضعي فانّ الله يحبّ المتواضعين ويبغض المستکبرين؛ چرا هديه او را قبول نکردي ودر مقابل به او هديه اي ندادي تا خيال نکند او را تحقيرکرده اي؟ اي عايشه! فروتن باش؛ زيرا خداوند فروتنان را دوست دارد و بر متکبّران خشمگين است».11
بنابراين يکي از روش هاي عملي پيامبر در ارتباط با همسرانش، اين بود که در فرصت هاي مناسب اشتباهات شان را تذکّر مي داد و آداب اسلامي را به آنان گوش زد مي کرد.
آموزش معارف ديني
يکي از وظايف سرپرست خانواده، آن است که «معارف دين» را به خانواده اش بياموزد. اگر خود سرپرست از عهده آموزش برنمي آيد، بايد زمينه فراگيري آنها را با بردن به مساجد و مجالس مذهبي فراهم نمايد. رسول گرامي اسلام که الگوي کامل و مربّي دلسوز همه انسان هاست، بيش از همه به اين دستور عمل مي نمود؛ چنان که نقل شده است: «وحين افترض الصلوي علي رسول الله أتاه جبرئيل فتضّوء و رسول الله ينظر اليه...؛ هنگامي که نماز به پيامبر واجب شد، جبرئيل فرود آمد و در حضور پيامبر وضو گرفت. پيامبر اکرم(ص) نيز به او نگاه مي کرد تا ببيند چگونه وضو مي گيرد. سپس رسول خدا مانند جبرئيل وضو گرفت. جبرئيل نماز خواند و پيامبر اکرم نيز همراه جبرئيل نماز خواند. پس از آن که جبرئيل رفت، پيامبر به منزل خديجه آمده ونحوه وضو گرفتن و نمازخواندن را به او آموخت. پس از آن خود در حضور خديجه به طور عملي، آن گونه که از جبرئيل فراگرفته بود، نماز خواند تا خديجه نحوه نماز خواندن را به خوبي بياموزد. سپس خديجه نيز وضو گرفته و نماز خواند...»12
توجّه به امنيت روحي و رواني همسر
يکي از عوامل مهم براي تربيت خانوادگي و رشد و کمال انساني، امنيت و آرامش است. همه افراد خانواده ـ به ويژه زن و شوهر ـ به امنيت روحي و آرامش نياز دارند. آنها بايد از آرامش روحي لازم بهره مند باشند تا به يک زندگي مطلوب و سازگار دست پيدا کنند.
يکي از چيزهايي که به امنيت و آرامش روحي آسيب مي زند، «بدگماني» است. بدگماني باعث مي شود امنيت روحي از اعضاي خانواده رخت بربندد، فضاي روحاني و مقدس خانواده آلوده گردد و احساس آرامش که انتظاري است که از کنار يکديگر بودن حاصل مي شود، به احساس اضطراب تغيير يابد. براي حفاظت از اين امنيت بايد از تمام توان استفاده کرد تا بدگماني پيش نيايد و اگر پيش آمد، به سرعت از بين برود.13
پيامبراکرم(ص) که به اين نياز همسران خود توجه داشته و به آن اهميت مي داد، زماني که به دستور خداوند مأمور شد چهل روز از همسرش خديجه فاصله بگيرد، براي تامين امنيت خاطر همسرش، عمار بن ياسر را به سوي خديجه فرستاده و فرمود: [از طرف من] به خديجه بگو: «ياخديجي لاتظني انّ انقطاعي عنک[هجرة] ولاقلّي ولکنّ ربّي عزّوجلّ أمرني بذلک لتنفد امره[لينفد امره] فلا تظنّي ياخديجي الا خيراً فانّ الله عز وجل ليباهي بک کرام ملائکته کل يوم مراراً...؛ اي خديجه! گمان مبر که دوري من از تو با هدف دورشدن از تو يا از روي خشم وغضب به تو بوده است؛ بلکه به دستور خداوند چنين بوده است تا فرمانش برپا شود. در اين دوري جز خير را گمان مبر. خداوند[به سبب اين گذشت تو] هر روز بارها نزد بزرگوارترين فرشتگان خود به تو مباهات مي کند. شب هنگام درِ خانه را ببند و به فراشت برو. بدان که من در خانه فاطمه بنت اسد هستم».
خديجه در اين مدت بارها به خاطر دوري از پيامبر، دچار حزن و اندوه مي شد...14
اين رفتار پيامبر اکرم(ص)، براي تأمين امنيت خاطر همسر گرامي اش خديجه و جلوگيري از خطور گمان هاي بد در ذهن خديجه نسبت به رفتار رسول اکرم(ص) بود.
بدگماني در خانواده، به ويژه زن و شوهر به همديگر، باعث سلب امنيت روحي شده و پيامدهاي زيان باري را به دنبال دارد. خانواده اي که بدگماني در ميان افراد آن رواج دارد، دل هاي شان پريشان و خالي از محبّت است. چنين خانواده اي امنيت و عطوفت را در خارج از خانواده، جست وجو مي کنند. چه بسا دختران و پسراني که متنفّر از خانه و خانواده شده و به خارج از اين کانون پناه برده اند و در دام بلاها و خطرهاي جبران ناپذيري افتاده و بدبخت شده اند. و چه بسا زنان و مرداني که به دنبال پيدا کردن «محبّت» به کارهايي تن داده اند که جز گسست و فروپاشي ارکان خانواده، نتيجه اي در پي نداشته است.15
شادابي و نشاط
يکي از نيازهاي اساسي و طبيعي انسان، شادي و سرور است. مي توان گفت که آدمي مانند يک ماشين از آهن ساخته نشده که هرچه بخواهد از آن کار بکشد و احساس خستگي نکند؛ بلکه انسان، روح و رواني دارد که مانند جسم او خسته مي شود؛ همان گونه که جسم انسان نياز به استراحت و خواب دارد، روح و روان او نيز نياز به تفريح و شادي دارد.16
تجربه نشان داده که اگر انسان به کار يکنواخت ادامه دهد، توانايي هاي او به تدريج به تحليل رفته و بازدهي و کارآيي او کاهش مي يابد؛ ولي با چند لحظه تفريح، شادي و سرگرمي سالم، نشاط و انرژي لازم را بازيافته و توانايي هاي او براي ادامه زندگي تجديد مي شود. با توجه به همين ضرورت، شادي به عنوان يک نياز اساسي انسان از ديدگاه اسلام پسنديده و جايز مي باشد.
در فرهنگ ديني «شادکردن ديگران» از خصلت هاي نيک و پسنديده به حساب آمده و داراي پاداش معنوي است. در منابع ديني از اين کار، به «ادخال سرور» در دل هاي ديگران ياد شده است. بدون شک شاد کردن اعضاي خانواده، به ويژه همسر که شريک زندگي انسان است، بيش از شاد کردن ديگران پاداش معنوي خواهد داشت. پيشوايان ديني، به ويژه پيامبر اکرم(ص) به اين امر توجّه داشته و همواره در محيط خانه براي رفع خستگي روحي و رواني همسران خود، برنامه هاي تفريحي و نشاط انگيزي داشتند. چنان که در اين رابطه آمده است:
«کان النبي افکه النّاس مع نسائه؛ پيامبر(ص) شادترين و خوشروترين مردم با همسرانش بود».17
در بيان ديگري آمده است:
«وکان رسول الله يمزحهنّ؛ پيامبر با همسران خود، شوخي و مزاح مي کرد».18
پيامبراکرم(ص) فضاي تازه و شادابي لازم را در محيط خانه به وجود مي آورد تا نيازهاي روحي و رواني همسرانش از اين ناحيه تأمين گردد و خستگي هاي کار و انجام امور خانه و فرزندداري از وجود آنان برطرف شود.
پيامبراکرم(ص) در شبانه روز، لحظاتي را براي شوخي و مزاح با همسران خود اختصاص مي داد و از اين طريق روحيه تازه و شادابي لازم را براي آنان پديد مي آورد. پيامبر با مزاح سالم، حالت يکنواختي را از زندگي همسران برمي داشت و تنوع که از نيازهاي زندگي انسان ها مي باشد را ايجاد مي کرد.
پاسخ دادن بدي با نيکي
يکي از آموزه هاي مهم ديني در اسلام، پاسخ دادن بدي ديگران با نيکي است. مقابله بدي با نيکي، با فضيلت ترين اخلاق انساني بوده که در نظام اخلاقي اسلام از جايگاه و اهميّت بالايي برخوردار مي باشد.
در منابع ديني از اين رفتار به عنوان «مکارم اخلاق» ياد شده و ارزش زيادي در اسلام دارد. پاسخ بدي با نيکي، از هرکس ساخته نبوده و از ويژگي هاي انسان هاي بزرگ و تربيت يافته مي باشد. از آنجا که رسول اکرم(ص) کامل ترين انسان در روي زمين بود، بدي ديگران را با نيکي پاسخ مي داد. روش رسول اکرم(ص) با همه مردم، به ويژه همسرانش بر همين اصل استوار بود. اين روش اخلاقي، يک اصل قرآني بوده و خداوند چنين دستور داده است: (ادْفَعْ بِالّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنّهُ وَلِيّ حَميم)؛19 «بدي او را با نيکي دفع کن، ناگاه خواهي ديد همان کسي که ميان تو و او دشمني است، گويي گرم و صميمي است».
رسول گرامي اسلام هميشه براساس همين دستور قرآن عمل کرده و آن را مبناي رفتار خود با ديگران قرار مي داد. در ارتباط با همسران خود نيز همين روش را دنبال مي کرد، بدي ها وکوتاهي هاي آنان را با نيکي و مهرباني پاسخ مي داد؛ چنان که از عايشه نقل شده است: «کان من احسن النّاس خلقاً ... ولا يجزي بالسيئة مثلها ولکن يعفو و يصفح؛ پيامبر نسبت به خانواده اش از با اخلاق ترين افراد بود. ايشان نه تنها جواب بدي را با بدي پاسخ نمي داد بلکه آنها را مورد بخشش و دلجويي قرار مي داد».20
در نقل ديگري آمده است: بين پيامبراکرم(ص) و عايشه ناراحتي اي پيش آمد. رسول اکرم(ص) از پدر همسر خود، ابوبکر خواست تا بين او و دخترش (عايشه) داوري کند. پس از رسميت يافتن جلسه، پيامبر اکرم(ص) به عايشه مي گويد: اول شما صحبت مي کنيد، يا من؟ عايشه در جواب مي گويد: شما صحبت کنيد؛ به شرط اين که جز حرف حق، چيز ديگري نگوييد.
اين اسائه ادب از سوي عايشه نسبت به پيامبر، براي ابوبکر سخت تمام شد و به عايشه سيلي اي زد که از دهان او خون جاري شد. عايشه به پيامبر پناه برد. پيامبر نيز ابوبکر را به خاطر اين عمل مورد نکوهش قرار داده و فرمود: «لم ندعک لهذا ولا أراد منک هذا؛ ما شما را براي حل و فصل قضيه خواسته بوديم نه براي کتک زدن».21
اين روش اخلاقي پيامبر گرامي مي تواند الگوي مناسبي براي همه همسران باشد؛ با وجودي که عايشه به پيامبر اسائه ادب کرده بود، ولي حضرت از او در مقابل خشم پدرش دفاع کرده و به ابوبکر اعتراض نمود.
به ياد داشتن نيکي هاي همسر
از سيره عملي پيامبراکرم(ص) با همسرانش، ياد کردن نيکي هاي آنان بود. رسول گرامي اسلام پيوسته به مناسبت هاي گوناگون از برخي همسران خود ـ به ويژه خديجه ـ به نيکي ياد کرده و از زحمت ها و از خود گذشتگي هاي ايشان، سپاس گزاري مي کرد. در جريان ازدواج اميرمؤمنان(ص) و فاطمه زهرا3 برخي از همسران پيامبر اسلام نزد ايشان رفتند تا براي مراسم عروسي آن دو بزرگوار از حضرت اجازه بگيرند. ام سلمه مي گويد:
ما در آغاز نام خديجه را برده و عرض کرديم: پدران و مادران ما، فداي شما باد اي رسول خدا! ما براي گفتن موضوعي نزد شما آمديم که اگر خديجه زنده بود، بي شک از شنيدن آن خوش حال مي شد. وقتي پيامبر نام خديجه را شنيد، به گريه افتاد و سپس فرمود:
«خديجي! وأين مثل خديجة؟ صدّقتني حين کذّبني الناس و ازرتني علي دين الله و اعانتني عليه بمالها انّ الله أمرني ان أبشّر خديجة ببيت في الجنّي من قصر الزمرّد ولاصخب فيه ولا نصب؛ خديجه! ديگر کجا زني مثل خديجه پيدا مي شود؟ زماني که همه مردم مرا تکذيب کردند، او مرا تصديق مي کرد، او پشتيبان من در تبليغ دين خداوند بود. براي تبليغ دين خدا با بذل و بخشش اموال بسيارش مرا ياري کرد. خداوند درباره او به من فرمان داد تا اين خبرخوش را به خديجه بدهم که خداوند در بهشت براي او قصري از زمرد مهيا کرده است که در آنجا سر و صداي آزار دهنده و سختي رنج آوري وجود ندارد».22
با بررسي کوتاه در تاريخ زندگي پيامبراکرم(ص) مي توان به وضوح اين حقيقت را دريافت که رسول خدا پيوسته از خديجه با تکريم و احترام ياد مي کرد. به عنوان نمونه به يک روايت بسنده مي شود.
عايشه مي گويد: «کان رسول الله اذا ذکر خديجي لم يسأم من ثناء عليها واستغفار لها فذکر ذات يوم فحملتني الغيري فقلت: لقد عوّضک الله من کبيري السّن قالت: فرأيت رسول الله غضب غضباً شديداً...؛ هرگاه از خديجه ياد مي شد، رسول خدا بي درنگ به تعريف و تمجيد از او و استغفار براي او مي پرداخت. روزي پيامبر از خديجه ياد کرد، غيرت و حسادت بر من چيره شد و به ايشان عرض کردم: خداوند به جاي آن پيرزن [زن جواني] به تو داده است. ناگهان ديدم حضرت به شدّت خشمگين شد. من نگران شدم و عرض کردم: «خداوندا! اگر اين بار خشم پيامبر فرو بخوابد، ديگر تا پايان عمرم از خديجه به بدي ياد نخواهم کرد». وقتي پيامبر اين برخورد مرا ديد، فرمود:
«چرا درباره او اين گونه سخن مي گويي؟ خديجه کسي بود که وقتي همه مردم به من کفر ورزيدند، او به من ايمان آورد، و روزي که همه تنهايم گذاشتند، او در کنارم بود، و زماني مرا تصديق کرد که همه مرا تکذيب مي کردند».23
پي نوشت ها.......................................................
1. مفردات الفاظ القرآن الکريم، راغب اصفهاني، ص569.
2. تاج العروس من جواهرالقاموس، محمدمرتضي زبيدي، ج8، ص159، بيروت، مکتبة الحياة [بي تا].
3.کتاب الاخلاق، عبدالله شبّر، ، ص275، قم، منشورات مکتبة بصيرتي، 1395ق.
4. طه/ 132.
5. سنن النبي، علامه طباطبايي، ص61.
6. کشف الغمه، ج1، ص18.
7. مفردات الفاظ القرآن کريم.
8 . امر به معروف و نهي از منکر، حسين نوري، ترجمه: محمد اشتهاردي، ص83، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي،چ3، 1371ش.
9. آموزه هاي تربيتي نامه امام علي(ع) به امام حسن(ع)، (پايان نامه)، محمديونس عارفي، ص179.
10. بحارالانوار، محمدباقرمجلسي، ج16، ص258.
11. ميزان الحکمه، محمدمحمدي ري شهري، ترجمه: رضا شيخي، ج14، ص665.
12. نساء حول الرسول، محمدحلبي، ص3، بيروت، دارالمعرفه، چ5، 1429ق.
13.همسران سازگار، علي حسين زاده، ص81، قم، مؤسسه امام خميني، چ6، 1388ش، .
14. بحارالانوار، ج16، ص78.
15. همسران سازگار، ص81.
16. مستدرک الوسايل، محدث نوري، ج9، ص28.
17. احياء العلوم، محمد غزالي، ج3، ص274.
18. بحارالانوار، ج16، ص98.
19. فصلت/ 34.
20. سيدنا محمد رسول الله الاسوة الحسنة، اسعدمحمدسعيد صاغرجي، ج2، ص381.
21. همان، ج1، ص381.
22. بحارالانوار، ج43، ص131.
23. رک: همان، ج16، ص8 و 12؛ نهج الحق، علامه حلي، ص369.